دانلود رمان,رمان زیبا,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان خارجی,دانلود رمان جدید 95,

.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت
آخرین ارسال های انجمن
ن : admin
ت : سه شنبه 19 تیر 1397
ن : admin
ت : چهارشنبه 13 تیر 1397
ن : admin
ت : جمعه 08 تیر 1397
ن : admin
ت : پنجشنبه 31 خرداد 1397

2 RE :

★دنیا★
درو باز کردم و با لب خندون وارد شدم همه نگاهاشون به طرف من برگشت و با خوشرویی ازم استقبال کردن منم با لبخند جوابشونو دادم آزیتا اومد کنارم و بغلم کرد
-آزیتا:سلام دنیا خانم خوبی عزیزم؟
منم بغلش کردمو گونشو بوسیدم
-سلام به روی ماهت من خوبم تو چطوری خوشگلم
بلند خندید و از آغوشم جدا شد دستی به شونم زد
-آزیتا:امان از این شیرین زبونیای تو
خندیدم و گفتم
-آرزو کجاست؟
قیافه ی زاری به خودش گرفت و نالید
-آزیتا:مامانم آدم سحر خیز و بشاشیه پدرمم به خاطر کارش خیلی کم میخوابه منم زیاد به خوابیدن علاقه ندارم ولی نمیدونم این آرزو به کی رفته که اینقدر خوش خواب شده
با دستش به نقطه ای از کلاس اشاره کرد رد انگشتشو گرفتم که دیدم آرزو با دهن باز روی میز خوابیده بود و حسابی خروپف میکرد ریز خندیدم که آزیتا گفت
-آزیتا:آره بخند منم بودم میخندیدم که همچین دوست خوابالویی دارم
-اینقدر حرص نخور عزیزم الان بیدارش میکنم
با گفتن "ببینم چه میکنی" ازم دور شد و به بقیه بچه ها که اون طرف کلاس جمع شده بودند پیوست کولمو روی میزم گذاشتم و نزدیکش شدم دستمو روی سرش کشیدم
-آرزو جونم عزیزم نمیخوای بیدار بشی؟
دهنشو چند بار باز و بسته کرد و دوباره شروع کرد به خروپف کردن گونشو نوازش کردم
-آرزو عزیزم دنیا جونت اومده نمیخوای پاشی؟ اینجا کلاسه ها الان خانم ریاحی میاد اونوقت بیرونت میکنه ها
غلتی زد و با بدخلقی زیر لب غر زد
-آرزو:اه دنیا برو بزار یه دقیقه بکپم
خندیدم و گفتم
-دیشب با کی چت میکردی که دوباره خوابت میاد خوشگله
یهو از جاش پرید که باعث شد کنترلشو از دست بده با من زمین بخوره از درد آخ ریزی گفتم آرزو هول از روم بلند شد و گفت
-آرزو:آخ آخ ببخشید دنیایی نمیخواستم اینجوری بشه حالا خوبی؟؟
لبخندی به صورت نگرانش زدم و گفتم
-آره عزیزم خوبم
با کمکش از زمین بلند شدم تا خواست حرفی بزنه صدای در اومد و خانم ریاحی وارد کلاس شد.


:: برچسب‌ها: lovely exo , ڪلبـــــہ ی رمــان , goldjar2 , میکس خیلی سریع، جالب و متفاوت از سریال سلیقه شخصی لی , سریال بوسه شیطنت آمیز , آپارات , سریال سرنوشت یک مبارز با دوبله فارسی پارت اول/ قسمت , سریال سرنوشت یک مبارز با دوبله فارسی پارت دوم/ قسمت دوم , سلام بمبئی: لکه ننگی در تاریخ فیلم فارسی , رمان یک قدم تا عشق "قسمت بیست و سوم" وقتی خود را , رمان , همه چیز درباره معشوقه ناپلئون بناپارت که با او ازدواج نکرد , دانلود رمان آخرین بوسه اندروید،pdf،ایفون , دانلود رمان بوی عطر تو را می بوسم , خاطرات خون‌آشام , تنهایی , دانلود رمان سرنوشت یک تبسم , ۴۰ قاعده شمس تبریزی برای زندگی بهتر از کتاب ملت عشق , دانلود رمان دوئل حقیقت (جلد دوم لرد سوداگران) اختصاصی یک , رمــــان رمــــان رمــــان ,
:: بازدید از این مطلب : 847
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 2
ن : admin
ت : دوشنبه 17 مهر 1396
.

1 RE :

*********************
به شدت از خواب بیدار شدم حسابی عرق کرده بودم و نفس نفس میزدم تو دلم نالیدم
-اوفففف خدایا این دیگه چه خوابی بود
به میز کنار تختم نگاه کردم همیشه مامان یه پارچ آب با لیوان برام میزاشت خم شدم و برای خودم آب ریختم یه نفس همشو خوردم و لیوان روی میز گذاشتم دوباره دراز کشیدم و پتو رو تا گلوم بالا کشیدم اتفاقای خوابم مدام توی ذهنم تکرار میشد چشمامو محکم روی هم فشار دادم
-اهه بسه دیگه
اما انگار این خواب دلشوره عجیبی رو به وجودم رخنه کرده بودم پتو رو سرم کشیدم و سعی کردم فارغ از سرنوشت تلخی که در انتظارم بود بخوابم.

★آرش★
با سرعت به طرف کلاسم میرفتم که یهو رضایی جلومو گرفت
-رضایی:به به آرش خان،ستاره سهیل دانشگاه
با لبخند گشادی بهم زل زد ه اخمام حسابی به هم گره خورد با عصبانیتی که سعی در کنترلش داشتم گفتم
-بس کنین خانم رضایی من چقدر به شما بگم که منو شما هیچ صنمی نمیتونیم باهم داشته باشیم چرا نمیخوایین بفهمین شما اُستـــــ....
حرفمو قطع کرد و خودشو بهم نزدیک کرد با لحن جدی بهم گفت
-رضایی:نه نمیفهمم نمیخوامم بفهم چون من عاشق توام و هیچ کدوم از حرفات نمیتونه منو از خواستم منصرف کنه من تورو میخوام به هر قیمتی که شده فهمیدی؟
رو پنجه پا بلند شد و سریع گونمو بوسید چشمام از وقاحت این زن درشت شد با عصبانیت مچ دستشو گرفتم و فشار دادم که آخی گفت بیشتر لحنش تحریک کننده بود دیگه خون خونمو میخورد بی اراده دستمو بالا آوردم و کشیده محکمی بهش زدم جیغی کشید و افتاد زمین سریع توجه دانشجوها بهمون جلب شد یکی از پسرا گفت
+چیکار کردی پسر استاد رضایی رو زدی؟ استاد محبوب کاشفی (رئیس دانشگاه) دیگه مرگ خودتو حتمی بدون
برام مهم نبود که چی میشه حتی اگه به قیمت اخراج شدن از دانشگاهم که بود حاظر بودم برای اینکه این زنو سرجاش بشونم اینکارو بکنم و خودمو بدبخت کنم.


:: برچسب‌ها: lovely exo , ڪلبـــــہ ی رمــان , رمان , goldjar2 , میکس خیلی سریع، جالب و متفاوت از سریال سلیقه شخصی لی , سریال بوسه شیطنت آمیز , رمان عاشقانه..هرچی دلت بخواد , دنیای رنگی رمان , آپارات , خلاصه قسمت اول سرنوشت یک مبارز , سریال سرنوشت یک مبارز با دوبله فارسی پارت دوم/ قسمت سوم , سرنوشت , سلام بمبئی: لکه ننگی در تاریخ فیلم فارسی , Jang Keun Suk , تنهایی , Images about #love , رمان غروب عشق از فرانک زنگنه , دانلود رمان آخرین بوسه اندروید،pdf،ایفون , دانلود رمان سرنوشت ناخواسته , الینا گیلبرت ,
:: بازدید از این مطلب : 735
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : admin
ت : دوشنبه 17 مهر 1396
.
ن : admin
ت : شنبه 08 مهر 1396
موضوعات
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی
Code Center Code Center