دانلود رمان,رمان زیبا,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان خارجی,دانلود رمان جدید 95,

.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت
آخرین ارسال های انجمن

پارت 2 رمان من ارباب توأم 🌹 🌺 🌹
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
ندارم ( اگه پلیس جون بیاد و منو بگیره ..خودم که هیچي ماشین عزيزم بدبخت میشه میوفته
گوشه ي زندان ..
بله چي فکر کردين يه همچین آدم با محبتي ام من ..يــــــــــِــس
حدود نیم ساعت بعد بالخره با تالشاي فراوان من و ماشین عزيزم رسیدم پشت در خونه ..حوصله
ي پیاده شدن نداشتم ..واسه همین خم شدم و مبايلمو از کیفم در آوردم ..
گوشیمو خیلي دوست داشتم اينو بابام بهم به مناسبت تولدم که همین پارسال بود داد ..يه نوکیا
لومیا 1171 که عاشقش بودم ..
بعد از چند دقیقه که قربون صدقه ي گوشیم رفتم بالخره رضايت دادم تا به مامي زنگ بزنم شماره
ي خونه رو گرفتم و منتظر شدم تا جواب بدن
بعد از 7 بوق صداي ناز مامانم تو گوشي پیچید ولي مثل همیشه نبود .انگار ناراحت بود ..نمیدونم
شايدم من توهم زدم نمیدونم ..بیخیال با لحن شادي شروع کردم به حرف زدن
مامان _ بله ؟
_ ســــــالم و صد سالم به عشق خودم ..خوبي مامانم ؟
مامان _ سالم رزا تويي ؟
_ نه په دختر همسايس خوب منم ديگه اينم از اون سؤاال بودا ..من که میدونم حواست يه جاي
ديگه بود
مامان _ بسه کم نمک بريز کجايي ؟کالست تموم نشد
_ چرا مامان زنگ زدم بگم میشه درو باز کنید من بیام تو؟
مامان _ اي از دست تو دختر سر به هوا باز ريموت درو نبردي ؟
_ ماماني باز کن ديگه قربونت برم آفرين
مامان _ باشه بیا تو



:: بازدید از این مطلب : 1254
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : admin
ت : دوشنبه 23 مرداد 1396
.
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

کد امنیتی رفرش

موضوعات
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی