دانلود رمان,رمان زیبا,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان خارجی,دانلود رمان جدید 95,

.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت
آخرین ارسال های انجمن

پارت 3 رمان من ارباب توأم 🌹 🌺 🌹
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
بعد هم گوشي رو قطع کرد ..يه مین منتظر شدم تا اينکه درو باز کرد ..وارد حیاط خونمون شدم
..خونمون يه خونه دوبلکس تو يکي از مناطق متوسط تهرانه ..حیاط خیلي بزرگي نداره ولي کلي
باصفاست و منم عاشق اين خونه و آدماي توشم
با انرژي وصف نشدني از ماشین پیاده شدم و بعد از برداشتن کوله و گوشیم به سمت خونه رفتم
ولي نمیدونم اين وسط اين دلشوره چي میگه ؟بیخیال دلشوره شدم و سعي کردم با انرژي مثل
همیشه وارد خونه ي دوست داشتنیمون بشم
_ ســـــالم به اهل خونه ..به عشاق خودم ..پرنده هاي عاشق ..کجايي مامان خوشملم ..نمیاي
پیشواز تک دخترت ؟ مامان
..مامانــــــي ؟ کجايي پس ؟
همینطور که صدامو انداخته بودم پس کلم داشتم مثل همیشه خودشیريني میکردم ..همین که وارد
حال شدم با ديدن صحنه اي که جلوم بود کُپ کردم ..
بابا بود اما اين موقع روز که بايد اون شرکت باشه ..تو خونه ؟ اونم با اين وضع يهو ته دلم خالي
شد ..يعني چي شده ..؟
بابا رو مبل تو حال نشسته بود و سرش پائین بود هر دو دستش گرفته بود به سرش و سرشو
خیلي آروم واسه حرفاي مامان تکون میداد
..مامان هم رو زانو نشسته بود جلوي پاش و دشت چیزي بهش میگفت ..
اينقدر تو حال خودشون بودن که فکر کنم حتي صدامو نشنیدن ..
با رسیدن من به مبال مامان متوجهم شد و سريع بلند شد
_ مامان اتفاقي افتاده ؟
بعد با تعجب نگام بین بابا که حاال داشت با غم نگام میکرد و مامان که ناراحت بود ولي سعي
میکرد نشون نده در رفت و امد بود ..اينقدر
محو بودم که حتي يادم رفت سالم کنم ..
بابا _ سالم دختر بابا .بیا اينجا ببینم



:: برچسب‌ها: پارت 3 رمان من ارباب توأم ,
:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : admin
ت : دوشنبه 23 مرداد 1396
.
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

کد امنیتی رفرش

موضوعات
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی